باورهای نادرست عموم در مورد تجاوز
باور نادرست: زنان نباید تنها بیرون بروند، بهخصوص هنگام شب. احتمال تجاوز به زنان در بیرون از خانه، از سوی غریبهها و در کوچههای تاریک بیشتر است. این بهترین راه حفاظت از خود برای زنان است.
واقعیت: به زنان اغلب توصیه میشود که برای جلوگیری از خشونت جنسی هیچوقت شبها تنها در خیابان پیاده راه نروند. اما در حقیقت تنها ۱۰ درصد تجاوزها توسط «غریبهها» صورت میگیرد. حدود ۹۰ درصد موارد تجاوز توسط مردان آشنا انجام میشود، توسط کسی که قربانی را قبلا میشناخته و قربانی به او اعتماد دارد، و حتی در اغلب موارد او را دوست داشته است. افراد در خانه، محل کار و سایر مکانهایی که قبلا به نظرشان امن بوده، مورد تجاوز قرار میگیرند.گاه باور نادرست از اینکه تجاوز بیشتر توسط غریبهها صورت میگیرد ممکن است باعث شود قربانیان، توسط شخصی که میشناختهاند مورد تجاوز یا خشونت جنسی قرار بگیرند. آنها حتی کمتر مایل به شکایت به پلیس یا مطرح کردن آن با فرد دیگری هستند، چون میترسند کسی حرفشان را باور نکند. این باور نادرست همچنین رفت و آمد زنان را کنترل و حقوق و آزادیهای آنها را محدود میکند.
باور نادرست: فقط زنان جوان و «خوش قیافه» مورد تجاوز قرار میگیرند.
واقعیت: عده زیادی فکر میکنند فقط دسته خاصی از زنان در معرض خطر تجاوز یا خشونت جنسی هستند. در حقیقت افراد و بهخصوص زنان، در هر سنی و از هر طبقه، فرهنگ، گرایش جنسی، نژاد و مذهبی ممکن است مورد تجاوز قرار بگیرند.
برخی مردان در مورد ظاهر یا سن یک زن شوخی کرده و یا اظهار نظرهایی میکنند که نشاندهنده آن است که زن به نظرشان از نظر جنسی خواستنی یا در دسترس است. اما «جذابیت» یک قربانی ارتباط کمی با خشونت جنسی دارد. تجاوز عملی ناشی از خشونت است نه احساسات جنسی.
باور نادرست: همه میدانند وقتی زنی میگوید نه، اغلب مقصودش آری است.
واقعیت: تجاوز تجربهای ترسناک، خشن و تحقیرآمیز است که هیچکس طالب آن نیست. از نظر قانونی هر فردی حق دارد در هر مرحله از تماس جنسی نظر خود در مورد تمایلش به داشتن رابطه جنسی را عوض کند. اگر یک شریک جنسی زمانی که طرف مقابلش «نه» میگوید، عملش را ادامه دهد، این عمل تجاوز جنسی تلقی میشود. اگر فردی قبلا با فرد دیگری رابطه جنسی داشته، این به معنی آن نیست که امکان ندارد توسط آن فرد مورد تجاوز یا آزار جنسی قرار بگیرد. هربار که دو نفر اقدام به رابطه جنسی میکنند، باید هر دو طرف در مورد آن توافق داشته باشند و آنرا ابراز کنند. عمل جنسی بدون رضایت طرف مقابل تجاوز است.
باور نادرست: آن زن مست بود، مواد مخدر مصرف کرده بود، سوار ماشین غریبه شد، لباسهای تنگ پوشیده بود، در حرفهای مربوط به مسائل جنسی کار میکرد، مرا اغوا کرد، احتمالا حقش بود.
واقعیت: اگر فردی بیهوش شده باشد یا قدرت تصمیمگیری او در اثر مصرف الکل یا مواد مخدر مختل شده باشد، از نظر قانونی قادر به ابراز رضایت خود نیست. داشتن رابطه جنسی بدون رضایت طرف مقابل که از خود بیخود است تجاوز محسوب میشود.
متجاوزان بهانههای مختلفی بکار میبرند تا زنانی را که مورد تجاوز قرار دادهاند بیاعتبار کرده و جرم خود را توجیه کنند. اما هیچکس طالب تجاوز یا آزار جنسی، و یا سزاوار آن نیست و صددرصد مسئولیت در هر عمل خشونت جنسی به گردن عامل آن است.
قوانینی که در مورد رفتار زنان تحمیل شده، به متجاوزین اجازه میدهد تا دلیل تجاوز را به گردن زنان بیندازند، در نتیجه برخی متجاوزین به شکل قربانیانی که اتهامات بدخواهانه، بیاحتیاطی یا حماقت به آنان زده شده تظاهر میکنند. هیچ جرم و جنایت دیگری وجود ندارد که در آن این همه تلاش شود قربانی را مسئول آنچه به سرش آمده نشان دهند.
باور نادرست: بالاخره زنان دست از مقاومت برداشته و از عمل جنسی لذت میبرند. آنها باطنا دوست دارند مورد تجاوز قرار گیرند.
واقعیت: هیچ زنی از مورد تجاوز قرار گرفتن لذت نمیبرد. قربانیان قتل، سرقت و سایر جرائم هیچوقت به شکل کسانی که از این حادثه لذت بردهاند، نشان داده نمیشوند.
باور نادرست: آن زن صدمهای ندید یا مقاومت نکرد. پس حتما تجاوز نبوده است.
واقعیت: مردانی که به زنان تجاوز میکنند یا آنها را مورد آزار جنسی قرار میدهند، اغلب برای ترساندن آنان از سلاح یا تهدید به خشونت استفاده میکنند. تنها این واقعیت که هیچ نشانهای از خشونت وجود ندارد به معنای آن نیست که زن مورد تجاوز قرار نگرفته است.
زمانی که زنان با واقعیت مورد تجاوز قرار گرفتن مواجه میشوند، مجبور به تصمیمگیریهای آنی میشوند، تصمیماتی که هدف همه آنها به حداقل رساندن صدمهای است که به آنها وارد خواهد شد. زمانی که مقاومت اولیه، تقلا، التماس و غیره نتیجهای ندادهاند، ترس از خشونت بیشتر، اغلب مقاومت جسمی زنان را محدود میکند. تنها کنترلی که به نظر زنان در این هنگام وجود دارد محدود کردن و کاهش صدمهای است که به آنها وارد خواهد شد.
افراد بیشماری که مورد خشونت جنسی قرار گرفتهاند، صحبت از احساس در جا خشک شدن یا فلج شدن در اثر شوک یا ترس میکنند.
باور نادرست: مردانی از برخی نژادها و سوابق احتمال بیشتری دارد مرتکب خشونت جنسی شوند.
واقعیت: هیچ متجاوز نمونهای وجود ندارد. مطالعات نشان میدهند مردانی که مرتکب خشونت جنسی میشوند از گروههای اقتصادی، قومی، نژادی، سنی و اجتماعی مختلفی هستند.
باور نادرست: مردانی که مرتکب تجاوز یا آزار جنسی میشوند ناراحتی روانی داشته یا هیولاهایی انساننما هستند.
واقعیت: مطالعات نشان داده که تنها ۵ درصد از مردان در زمان ارتکاب جرم بیماری روانی داشتهاند. تعداد کمی از متجاوزانی که مجرم شناخته میشوند برای مداوای روانی به مراکز مخصوص این مشکل فرستاده میشوند.
باور نادرست: مردک مست بود، مواد مخدر مصرف کرده بود، افسردگی داشت، تحت تنش بود، اختیار اعمالش را نداشت.
واقعیت: مردان بهانههای مختلفی برای توجیه عمل تجاوز میآورند. هیچ بهانهای برای این کار وجود ندارد.
باور نادرست: زمانی که مردی از نظر جنسی به هیجان آمده دیگر نمیتواند جلوی خودش را بگیرد. باید رابطه جنسی برقرار کند.
واقعیت: اکثر تجاوزها با قصد قبلی انجام میشوند یعنی کاملا یا تا حدودی از پیش برنامهریزی شدهاند. تجاوزهایی که توسط بیش از یک نفر صورت میگیرند، همیشه از قبل برنامهریزی شدهاند. مردان خیلی راحت میتوانند تمایلشان به داشتن رابطه جنسی را کنترل کنند – مجبور نیستند برای ارضای این تمایلات به زنی تجاوز کنند. تجاوز عملی خشونتبار است نه ارضای جنسی. مردانی که تجاوز میکنند یا قربانیان را آزار جنسی میدهند اینکار را برای هتک حرمت و کنترل قربانی انجام میدهند.
باور نادرست: مردانی که تجاوز میکنند از نظر جنسی سرخورده هستند یا امکان داشتن روابط جنسی با شریک راغب به اینکار را ندارند.
واقعیت: مردانی که تجاوز میکنند مثل هر مرد دیگری ممکن است با زنی زندگی کرده یا رابطه جدی داشته باشند. از هر پنج زن، یکی توسط شریک زندگی یا شوهر خود مورد تجاوز قرار میگیرد.
باور نادرست: زنان اغلب درباره مورد تجاوز قرار گرفتن داستانپردازی میکنند یا دروغ میگویند.
واقعیت: برای هر کسی که مورد تجاوز یا آزار جنسی قرار گرفته، تصمیمگیری در مورد خبر دادن به پلیس مشکل است. در حال حاضر، تخمین زده میشود تنها ۱۵ درصد از ۸۵ هزار زنی که هر ساله مورد تجاوز قرار میگیرند و ۴۰۰ هزار زنی که از نظر جنسی مورد آزار قرار میگیرند در انگلستان و ولز به پلیس مراجعه میکنند. یکی از دلایل مهمی که زنان و دختران در گفتگو با ما برای عدم مراجعه به پلیس میآورند، آن است که میترسند حرفشان باور نشود.
متاسفانه تمرکز نامتناسب وسایل ارتباط جمعی بر تعداد بسیار کم موارد سالانه اتهامات به اصطلاح دروغین خشونت جنسی، به این تصور عمومی که گزارشهای دروغ و از روی سوء نیت زیاد هستند، دامن میزند. در حقیقت خود این تصور کاملا غیرواقعی است. سالها است که مطالعات نشان میدهند میزان گزارشهای غیرواقعی در مورد تجاوز تفاوتی با گزارشهای غیرواقعی در مورد هر جرم و جنایت دیگری ندارند، یعنی همگی حدود ۴ درصد هستند. در مارس ۲۰۱۳ دایره تعقیب جنایی انگلستان بررسی انجام داد و نتایج آن را منتشر کرد که تائید میکرد گزارشهای غیرواقعی تجاوز، بسیار نادر بوده و نشان میداد این گزارشها تنها ۱ درصد کل گزارشهای در مورد تجاوز را شامل میشوند.
باور نادرست: زنان تجاوز نمیکنند.
واقعیت: بیشتر موارد تجاوز و سوءاستفاده جنسی از سوی مردان در مورد زنان و کودکان اعمال میشوند. با این حال تعداد کمی از زنان اقدام به خشونت جنسی میکنند. اغلب زنان و کودکانی که از سوی زنان مورد آزار یا سوءاستفاده جنسی قرار گرفتهاند، مثلا در خانوادهشان یا در رابطهای همجنسگرایانه، بیم دارند که حرفشان باور نشود، تجربه آنها جدی گرفته نشود یا به اندازه مورد تجاوز قرار گرفته شدن از سوی یک مرد، بد تلقی نشود. این امر دستیابی به عدالت یا خدمات مربوطه برای این قربانیان را مشکل میسازد.
مردان بالغ نیز مورد آزار جنسی و تجاوز قرار میگیرند. با آنکه سازمان بحران تجاوز توجه ویژه خود را بر احتیاجها و حقوق زنان و دختران و فراهم آوردن خدمات در مکانهای امن فقط برای اسکان زنان متمرکز کرده است، اما ما طبیعتا متوجه هستیم که تاثیر خشونت جنسی بر زندگی مردان و پسران کمتر فاجعهبار نیست و اعتقاد داریم قربانیان خشونت جنسی سزاوار و نیازمند حمایت ویژه هستند.
منبع: Rapecrisis
ترجمه از خانه امن