خودآزاری نوجوانان، واکنشی به خشونتهای پنهان – رفتار مازوخیسمی (خودآزاری) در بین نسل نوجوان در واکنش به خشونت پنهان، روشهای تربیتی و پاسخگویی نادرست جامعه به هیجانهای رفتاری نوجوانان به وجود میآید.
معمولا پدیدهها و آسیبها بر اساس الگوهای غالب ایجاد میشود. هر موقع شرایطی در یک نسل اپیدمی میشود به دلیل محدودیتهایی است که برای یک گروه سنی ایجاد میشود و مشکلات را به وجود میآورد مثل آنچه برای نسل امروز نوجوان کشور ایجاد شده است.
امروز نسل نوجوان ما در ارتباط با نیازهای غریزی و هیجانی مکانیزمهای پاسخگویی در جامعه را دریافت نمیکند زیرا این مکانیزم ایجاد نشده و اگر هم ایجاد شده باشد بسیار اندک و ضعیف است.
وقتی نوجوان در این شرایط قرار میگیرد استعداد هرگونه انحراف و پذیرش الگوهایی مثل خودکشی و رفتارهای خشن علیه شرایط درونی و روحی را دارد. در نسل نوجوان، مباحثی از جمله یک مدل رفتار مازوخیسمی (خودآزاری) در حال شکل گیری است که در واکنش به خشونت پنهان در جامعه و روشهای تربیتی و پاسخگویی نادرست جامعه به هیجانهای رفتاری نوجوانان به وجود میآید.
به همین دلیل در یک سال میشنویم که دختران نوجوان مدارس خودزنی میکنند و یا اینکه نسل نوجوان به الگوهای غالب مثل رفتارهای خشن و حتی فرقههای انحرافی روی میآورند و به خود آسیب میرسانند.
امروز الگوی غالب برای رفتارهای خشن در نسل نوجوان حلق آویزی و پرتاب از ارتفاع در اماکن عمومی است. این موضوع در ارتباط با تاثیر رسانههای مجازی نیز ایجاد میشود و به همین دلیل قصه چالش نهنگ آبی مطرح میشود. این چالش وجود دارد و گذشته از خود آن به موضوع ایجاد یک چالش ذهنی اشاره میکنم. این چالش در جامعه به وجود آمده و فرآیند ذهنی کل جامعه را درگیر کرده است به همین دلیل رسانهها را درگیر و مراجع قضایی را وادار به واکنش کرده است، پس نمیشود چنین چالشی را مردود اعلام کرد.
باید بپذیریم که در پاسخ دادن به رفتارهای هیجانی جامعه، ناکارآمد عمل میکنیم. در بخش تربیت و در بخش آموزشی و حتی در مدرسه مشاهده میکنیم که به حد کافی مکانیزم های پاسخگویی و مشاوره در اختیار نداریم و چنین شرایطی در نهایت منجر به نوعی ناهنجاریهای رفتاری میشود که ریشه در هیجانات تلنبار شده نوجوانان دارد.
نظام آموزشی ما نظام مهارتی نیست اگر این نظام مهارتی باشد نوجوان ما که نیمی از عمر و ساعات فعال زندگی خود را در مراکز آموزشی میگذراند میتواند در هنگام مواجه با هیجانات آن را مدیریت کند. امروز اگر این اتفاق رخ نمیدهد به این دلیل است که نظام آموزشی ما ناکارآمد است و چنین قابلیتی را ندارد.
در خانوادهها نیز چنین داستانی مطرح است. ما روش تربیتی صحیح و دارای چهارچوب مشخصی در خانواده نداریم و خانوادهها از روش خاصی تبعیت نمیکنند و با سلیقه بحث تربیتی را جلو میبرند. این در حالی است که سلیقهای رفتار کردن در روشهای تربیتی کار دست ما میدهد. خانواده در ایجاد ارتباط سالم و موثر درست عمل نمیکند و والدین از مهارت آموزی بی بهرهاند.
در موضوع خودکشی و آسیب اجتماعی نباید دنبال مقصر بگردیم. یکی از مشکلات جامعه ما در بحث آسیبهای اجتماعی همچون خودکشی این است که هیچ متولی در این زمینه وجود ندارد همه خود را در موضوع آسیب اجتماعی صاحب نظر و دخیل میدانند، اما هنگام پاسخگویی هیچکس وجود ندارد و همه رفع تکلیف میکنند.
ما باید به سمت سیستم آموزشی با روشهای صحیح و جدید کارآمد حرکت کنیم. وقتی نوجوان در مدرسهای که تحصیل میکند چیزی به عنوان “مهارت” کسب نمیکند خود یک آسیب بزرگ محسوب میشود.
کوروش محمدی، رییس انجمن آسیب شناسی ایران
منبع : ایسنا