🎯🎯 باور به اینکه چون من تو را دوست دارم تو از این پس به من بدهکار خواهی بود و باید خودت را وقف من کنی از کجا می آید؟
✔ طبق نظریه تئوری انتخاب ویلیام گلاسر ما پنج نیاز اساسی داریم که چهار تا از آنها را خودمان به تنهایی قادر به ارضا کردنشان هستیم. بجز نیاز به عشق و تعلق که نیازمند ورود به یک رابطه عاطفی هستیم تا از این طریق آن را ارضا نماییم.
🔺️ پس ما عملا وارد یک رابطه عاظفی می شویم که نیازی از خودمان را ارضا کنیم و منتی بر کسی نداریم.
🔻 ولی بخش خودشیفته ما در ناخودآگاه، بطور اغراق آمیزی بر این باور است که من آنقدر مهم و ارزشمندم که وقتی کسی را دوست دارم یعنی بر او منت گذاشته ام و او از این پس وامدار من خواهد بود و باید قیمت این دوست داشتن مرا بپردازد.
🔴 این باور بقدری مخرب است که فرد به خود اجازه میدهد پاتنر خود را قضاوت کرده و به قیمت جدایی، او را کنترل کرده و در او تغییر ایجاد کند تا شاید بتواند او را شبیه خواسته های خود کند.
🟠 این در حالی است که به نظر میرسد جمله ” من تو را دوست دارم” غلط مصطلحی است که اصل آن این گونه است:
من خودم را دوست دارم و احساس میکنم تو قادر خواهی بود در رابطه عاطفی با من این نیاز عشق و تعلق را که خودم به تنهایی قادر به ارضاعش نیستم را برای من ارضا کنی و درمقابل من نیز تلاش می کنم در این رابطه بطور برد- برد، رابطه را به سمتی ببرم که هر دو بتوانیم نیاز یکدیگر را ارضا کنیم و از این بابت هر کاری که میکنیم برای خودمان کرده ایم و منتی بر یکدیگر نداریم.
این باور بقدری مخرب است که فرد به خود اجازه میدهد پارتنر خود را قضاوت کرده و به قیمت جدایی، در او تغییر ایجاد کند تا شاید بتواند او را شبیه خواسته های خود کند.
باورهای ناکارآمد می توانند مسیر زندگی ما را به سمتی هدایت کنند که انتخاب ما قرار گرفتن در این موقعیت نبوده و مجبور خواهیم بود هزینه زیادی را بابت تغییر ندادن این باور های نا کارآمد بپردازیم.
📝 شما چه باور ناکارآمدی در روابط خود دیده اید؟