بررسی روانشناختی خودکامگی
مانس اشپربر در این کتاب، با تحلیل روانشناختی شخصیت افراد خودکامه نشان می دهد که دیکتاتوری نتیجه رفتار مردمی است که جباریت بخشی از وجود آنهاست و برای مبارزه با جباریت و دیکتاتوری باید ابتدا روحیات دیکتاتورمآبانه مردم اصلاح شود.
اشپربر در این کتاب نشان می دهد که قسمت اعظمی از رفتار دیکتاتورها ناشی از «ترس» است که منجر به رفتار تهاجمی آنها می شود. او از افلاطون نقل قول می کند که: «هر کس می تواند شایسته صفت شجاع باشد، الا فرد جبار».
او با تحلیل دقیق روانشناسی نشان می دهد که دیکتاتوری، ناشی از ضعف شجاعت در درون انسان است که منجر به بزرگ کردن نقش دشمن و دشمن تراشی و مقصر شناختن دشمن در ناکامی ها است.
اشپربر آلمانی این کتاب را هفتاد سال پیش؛ قبل از جنگ جهانی دوم و ظهور هیتلر نوشته است. او در این کتاب به تحلیل روانی رفتار دیکتاورها می پردازد از جمله اینکه معمولا افراد خودکامه مثل هیتلر سرانجام اقدام به خودکشی خواهند کرد.
ساده کردن موضوعات پیچیده و دادن راه حل های ساده و غیرقابل اجرا اما مورد پسند عوام از دیگر ویژه گیهای خودکامگان است. در این کتاب چگونگی شکل گیری چنین پروسه ای را به خوبی توضیح می دهد.
ترجمه اولیه این کتاب در سال ۱۳۶۲ با ترجمه کریم قصیم و توسط انتشارات دماوند منتشر و با استقبال فراوان روبرو شد. این کتاب در سال ۱۳۸۴ مجددا توسط انتشارات روشنگران و مطالعات زنان با ترجمه دکتر علی صاحبی منتشر و به چاپ سوم رسید.
مانس اشپربر این کتاب را در سن ۳۲ سالگی و در دهه ۳۰ میلادی (هفتاد سال پیش) یعنی پیش از آن که هیتلر جهان را به کام جنگ جهانی دوم بکشاند، نگاشته است. او حتی در کتاب خود از روی تحلیل روانی رفتار دیکتاتورها، پیش بینی کرده است که کسی مثل هیتلر سرانجام خودکشی خواهد کرد. وقتی این کتاب منتشر شد نویسنده اش نه تنها مجبور شد برای مصون ماندن از خشم نازیها، به زندگی پنهانی روی آورد بلکه حتی کمونیست های پیرو استالین نیز خواندن این کتاب را ممنوع کردند و پیروانشان حتی از دست زدن به این کتاب هم پرهیز می کردند.
این کتاب توسط کریم قصیم در سال ۱۳۶۳ با عنوان «نقد و تحلیل جباریت» به فارسی ترجمه و توسط انتشارات دماوند به چاپ رسیده است. به علت استقبال از کتاب، ظرف یک سال به چاپ سوم رسید.
این کتاب مجددا در سال ۱۳۸۴ توسط دکتر علی صاحبی با عنوان “تحلیل روانشناختی خودکامگی” ترجمه وبه چاپ سوم رسیده است.
اشپربر در این کتاب، که متنی بسیار روان و جذاب دارد، با تحلیل روانشناختی شخصیت و رفتار خودکامگان و دیکتاتوران، نشان می دهد که دیکتاتور ها به خودی خود خود کامه و جبار نمی شوند بلکه آنها محصول رفتار توده هایی هستند که خلق و خوی جباریت بخشی از وجود آنهاست. برای آن که خودکامگی و دیکتاتوری برای همیشه از جامعه ای رخت بربندد باید روحیه خودکامگی توده ها از بین برود (یادمان نرود که ما ایرانی ها رابطه خوبی با موجودات ضعیف تر از خودمان نداریم.
ببینید بچه هایمان خیلی راحت به سوی گربه ها و سگ ها سنگ می اندازند، سوارها به پیاده ها رحم نمی کنند، همه مان در موضع شغلی خودمان حکومت می کنیم. بقال حاکم است نانوا حاکم است رانند تاکسی حاکم است. مامور پلیس و قاضی و همه وهمه در موضع شغلی خود می خواهیم حکومت کنیم. وقتی در خیابان دزد را می گیریم به جای آن که تحویل پلیس اش بدهیم اول به او کتک مفصلی می زنیم، پلیسمان وقتی خطاکاری را دستگیر می کند اول او را می زند و این مثالها الی ماشاء الله وجود دارد. این ها همه نشانه های جباریت نهفته ای است که در همه ما وجود دارد
اشپربر نشان می دهد که چگونه شخصیت روانی یک خودکامه به تدریج و در طول زمان تحول می یابد و او را از یک زندگی معمولی محروم می کند به گونه ای که جبار به تدریج دچار سادیسم (دیگر آزاری) و در مراحل بعدی دچار مازوخیسم (خودآزاری) می شود. در واقع از نظر اشپربر، جباران بیمارانی هستند که بیماریشان در هیاهوی توده ها، برای خودشان و برای دیگران مخفی می ماند و به همین علت فرصت درمان نیز از آنها ستانده می شود.
اشپربر با دسته بندی انواع ترس نشان می دهد که جباران دچار «ترس تهاجمی» هستند و در واقع بخش بزرگی از رفتار آنها ناشی از این نوع ترس است. اشپربر معتقد است اعتیاد به دشمن تراشی و ایده «دشمن انگاری هر کس با ما نیست» از سوی جباران محصول ترس عمیقی است که در وجود آنها نهفته است. او از قول افلاطون می نویسد «هر کس می تواند شایسته صفت شجاع باشد، الا فرد جبار». و بعد خودش به زیبایی و با تحلیل روانشناختی نشان می دهد که این سخن افلاطون چقدر دقیق است. در واقع نشان می دهد که جباریت ویژگی است که جایگزین فقدان شجاعت می شود. و این رفتار در همه سطوح قدرت (پدر، معلم، رئیس اداره، پلیس محله و ….) نمود دارد. اما وقتی احاد توده های شخصیتاً جبار در عالم واقع با یکی از جباران همراهی می کنند و او را حمایت می کنند، از او یک حاکم به تمام معنی دیکتاتور می سازند.
اشپربر نشان می دهد که چگونه ترس در طول زمان به نفرت تبدیل می شود و آنگاه توده ها برای ارضای حس نفرتشان از عده ای، خودکامه ای را یاری می کنند تا آنان را نابود کند. و بعد دوباره زمانی می رسد که توده ها به علت نفرت از همین جبار، او را به کمک جبار دیگری به چوبه دار می سپارند.
او به زیبایی نشان می دهد که چگونه خودکامگان با ساده کردن مسائل پیچیده زندگی، راه حل های عامه پسند ـ اما غیر قابل اجرا ـ می دهند و اصلا هم نگران عدم قابلیت اجرای این ایده های خود نیستند چرا که آموخته اند وقتی راه حلشان به نتیجه نرسید به راحتی می توانند با انداختن مسئولیت این ناکامی به گردن دیگران (دشمنان فرضی)، این ناکامی را تبدیل به فرصتی کنند تا نشان دهند که دشمنانشان چقدر قدرتمند ند و نمی گذارند تا آنها به اهدافشان برسند.
اشپربر البته تحلیلش را معطوف به شخصیت سیاسی خاصی نمی کند اما برخی مثالهایش را از رفتار دیکتاتورهای زمانه اش (استالین و هیتلر) می آورد. با این حال، زیبایی این کتاب به این است که وقتی نام هیتلر و استالین را حذف می کنیم و نام هر دیکتاتور دیگری را می گذاریم می بینیم چقدر تحلیل تازه است، گویا اشپربر آنها را همین دیروز و برای تحلیل رفتار دیکتاتورهای این زمانه نوشته است.
خرید آنلاین کتاب بررسی روانشناختی خودکامگی
دانلود کتاب بررسی روانشناختی خودکامگی
دانلود کتاب بررسی روانشناختی خودکامگی لینک ۲