آیا ما واقعا میتوانیم از خودکشی جلوگیری کنیم؟
چهار روش برای کاهش خودکشی و کمک به افرادی که در بحران خودکشی قرار دارند.
پژوهش ها نشان میدهند که اساسا چهار روش شناخته شده برای کاهش احتمال خودکشی وجود دارد:
۱) کاهش دسترسی به روشهای مرگبار: میدانیم که برای فردی که در بحران خودکشی قرار دارد، ایجاد یک فاصلهٔ زمانی و مکانی مطمئن تا دسترسی به روشهای مرگبار آسیب به خود، یکی از موثرترین روش های جلوگیری از وقوع تراژدی ست. تعبیه حفاظ برای پلهای عابر، دور نگه داشتن اسلحه از دسترس فرد، و پنهان کردن محل داروها از او، میتواند آنچه را که این افراد بیشتر از هرچیز به آن نیاز دارند، یعنی «زمان»، برای آنها فراهم کند. زمانی برای تغییر دادن فضای ذهنیشان، زمانی برای جستجوی کمک، و زمانی برای دسترسی به فردی که مداخلهٔ حرفه ای را برای آنها شروع کند.
۲) نمایش و گزارش های رسانه ای امن دربارهٔ خودکشی: بیش از ۱۰۰ سال تحقیق و پژوهش علمی نشان داده است که گزارش های رسانه ها درباره خودکشی میتواند منتهی به پدیده هایی شود که اصطلاحا به آنها سرایت خودکشی یا تقلید خودکشی گفته میشود. تشویق رسانه ها برای پیروی از توصیه های مربوط به نحوه گزارش خودکشی، و تشویق هالیوود برای استفاده از این دستورالعمل ها، میتواند ریسک سرایت رفتارهای خودکشی را کاهش دهد. و هم چنین جمعیت عمومی را با علائم هشدار، و ریسک فاکتورهای خودکشی آشنا کند.
۳) کاهش انگ بیماری روانی: مشاهدات نشان میدهند که نزدیک به ۹۰٪ افرادی که به دنبال خودکشی فوت می کنند، یک اختلال روانی زمینه ای مانند افسردگی، اختلال دوقطبی، اسکیزوفرنی یا سوء مصرف مواد داشته اند، که ممکن است هیچ گاه تشخیص داده نشده و درمانی دریافت نکرده باشند. هم چنین میدانیم که عواملی مثل شرم، انگ بیماری روانی و ناآگاهی درباره اختلالات روانی، در بسیاری از مواقع باعث میشود که افراد در جستجوی کمک برنیایند. رواندرمانی، در ترکیب با داروها، غالبا موثرترین شکل درمان برای بیماران در معرض خودکشی ست.
۴) اتصال و ارتباطات اجتماعی: یافته های پژوهش ها بیش از پیش تائیدکنندهٔ نقش ارتباطات اجتماعی در کاهش ریسک خودکشی هستند. انسان ها موجوداتی اجتماعی هستند که انزوا میتواند برای آنها رنج آور و دردناک باشد. این موضوع به آن معنا نیست که افرادی که بر اثر خودکشی می میرند، دوستان یا خانواده های حمایتگری ندارند؛ اکثر آنها از چنین حمایتهایی برخوردارند، اما اغلب، اختلال روانی زمینه ای باعث احساس انزوا، یا تحمیل انزوا به خود، در این افراد میشود. به همین دلیل است که یکی از نشانه های هشدار خودکشی، کناره گیری فرد از دوستان و فعالیت هایی ست که زمانی از آنها لذت میبرده است.
آیا افرادی که بر اثر خودکشی فوت می کنند، واقعا میخواسته اند که بمیرند؟
مشاهدات بالینی و پژوهش ها نشان میدهند که اکثر افرادی که در اثر خودکشی فوت می کنند، در جستجوی پایانی برای رنجهای هیجانی و جسمانی طاقت فرسای خود هستند، و آنچه که واقعا میخواهند، مرگ نیست.
فردی که به پریدن از یک ساختمان در حال سوختن فکر می کند، تا خود را از آتش نجات دهد، ممکن است قادر به دیدن پله های اضطراری یا وسایل اطفاء حریق نباشد؛ ممکن است قادر به شنیدن صدای آژیر گروه های امداد نباشد، چون تنها چیزی که تجربه می کند، داغی شعله های آتش و نزدیکی آنها ست. به طور مشابه، فردی که به خودکشی فکر می کند، قادر به در نظر گرفتن رنجی که به نزدیکانش تحمیل خواهد شد یا احتمال روزهای خوبی که فرا خواهند رسید، نیست، چون چیزی که او امروز تجربه میکند، سوختن در میان شعله های آتش است.
رواندرمانی و درمان دارویی مناسب، میتواند به پیشگیری از خودگیری کمک کند. ارتباط با یک درمانگر میتواند باعث کمرنگ شدن احساس انزوا، و فکر کردن فرد به راه حلهایی غیر از خودکشی شود.
رواندرمانی تحلیلی، به خصوص، فضایی را فراهم می کند که عمیق ترین ترسهایی که فرد در حال مبارزه با آنهاست، شنیده و فهمیده شوند.
با اینهمه، نمیتوان ادعا کرد که تمام خودکشی ها قابل پیشگیری ست. و از طرفی، افزایش آمار خودکشی به میزان ۳۰٪ از سال ۱۹۹۹، در ایالات متحده، نشان دهنده نیاز به بازنگری در سیاست های سلامت عمومی و رویکردهای فرهنگی به اختلالات روانی ست.
Wylie Tene & Sue Kolod. Ph.D.
منتشر شده توسط انجمن روانکاوی آمریکا
برگرفته از کانال دکتر علی نیک جو