«حیرت اندر حیرت آمد زین سخن»
نکاتی دربارۀ سخنانِ اخیرِ آقای کاظم صدیقی و راه حلِ ایشان برای رفع مشکلات اقتصادی
فرمودهاند: «مردم نماز استغاثه به حضرت زهرا، نماز جعفر طیار و نماز امام زمان بخوانند، به خداوند پناه ببرند و صبر پیشه کنند. مردم در شرایط کنونی اول برای ارتباط با خدا و بعد برای صرفه جویی روزه بگیرند.»
این مدّعای آگوست کنت، فیلسوف فرانسوی قرن نوزدهم که میگوید: «آدمیان ابتدا حوادث را به خدایان و سپس به ذوات نهفته در اشیا نسبت میدادند و فقط در دوره سوم است که قوانین تجربی پرده از راز پدیدارها برمیدارد.» بهره ای از حقیقت دارد.
حکام ما و منصوبان آنان٬ هنوز کسانی هستند که در دورۀ ابتدایی تحلیل واقعیت های موجود زیست می کنند. گویا ناگهان از اعماق تاریک تاریخ به دل دنیای مدرن پرتاب شده اند، و می پندارند با فقه عبوس و دیانت فقه اندیش و بازسازی نشده ی خویش، از عهده ی گشودن گره های کوه پیکر جامعه معاصر برمی آیند. آن هم با راه حل هایی چون خواندنِ «نماز جعفر طیار و نماز امام زمان» و «روزه گرفتن»!
گویا روحانیون، هنوز که هنوز است، زیستن در جهان مدرن را تصوّر و تصدیق نکردهاند و میخواهند با پناه بردن به جهانِ اسطوره ای٬ راه حل مشکلات را به مددِ «خدای رخنه پوش» حل و فصل کنند.
این نسبت دادن راه حل واقعیت های عینی به خدایان و متافیزیک، اگر در عرصه فردی رخ بدهد٬ فی المثل فرد برای خروج از شرایط بد اقتصادی خود و خانواده اش دست به دعا و«استغاثه ازحضرت زهرا(ع)» بردارد و به جای مواجه با واقعیت ها و یافتن راه حل عقلانی آن، «نماز جعفر طیار و امام زمان» را حلالِ مشکلات خود بخواند، برای او حَرجی نیست، ولی وقتی این توصیه ها و راه حل ها از زبان امامان جمعه که در بالاترین مناصب حکومتی ایران قرار گرفته اند، صادر میشود٬ باید گفت فاجعه ای در حال رخ دادن است که هنوز به ژرفا و عمق آن پی نبرده ایم.
در دنیای امروز، این گونه تحلیل کردن واقعیت ها می تواند با بی خیالی و با بلاهت پهلو بزند. راه حل عقلایی همان است که عقل بشری تاکنون پیدا کرده و آن موضوع علمی است که آن را اقتصاد می خوانند. اگر کسی نه سیاست بداند و نه اقتصاد ممکن است خیال ببافد. ممکن است این توصیه ها در ظاهر٬ رویای شیرینی به نظر برسند ولی میتوانند به کابوس های تعبیر شوند، که جز رنج و محنت و بدبختی و فلاکت، عایدی نداشته باشد. به تعبیر دکتر جواد طباطبایی:«نباید پای از زمین واقعیت های خشن مناسبات جهانی کنونی برداریم.»
در شرایطی هستیم که روزگار برما سخت گرفته است، طبیعت و رعیت با چشمانِ خشک می گریند، «زه منجنیق فلک سنگ فتنه می باد»، بارانی هم نمانده است تا بر مصائب ما بگرید. به دشت پرملال ما پرنده هم پر نمی زند.
صاحب این قلم که از شنیدنِ این سخنان و تحلیل ها، خونین دل است. خود خواستار درآمدنِ دورانی است که سایه سیاه تبعیض، ظلم، بی عدالتی، قانون گریزی، جهل پراکنی، تزویر پروی، دروغ گویی٬ از سر ایران برگرفته شود، ایرانیان آگاه و آزاد، ایرانی نوین را پی افکنی و بازسازی کنند. که چون من در این سرزمین فراوان اند.
دست به سوی راه حل های عقلایی که از خرد جمعی گرفته شده است٬ دراز کردن٬ به منطق واقعیت های علمی تن دادن٬ خروج از صغارتِ دین داری فقه اندیشانه٬ برصدر نشاندن علوم طبیعی تجربی و انسانی٬ در خروج از این نوع نگرش ها و تحلیل ها مدد رسان است.
پی نوشت ها:
[۱]برگفته از تعبیری از مولانا جلال الدین٬ دیوان شمس تبریزی/بخش-خبر-۶۴/۳۴۹۰۲۴۹-نظرات-امام-جمعه-موقت-تهران-درباره-مشکلات-اقتصادی
[۳]بازرگان پوزیتیویست؟ عبدالکریم سروش
[۴]یادداشتی درباره تفنن،جواد طباطبایی، فرهنگ امروز شماره۲۱
#امیر_رضا_ثعبانی
#یادداشت_شماره_هشتم