سوگیریهای شناختی: نقطه کور تعصب
نقطه کور تعصب (Bias blind spot) یک سوگیری شناختی است که فرد تعصب را در قضاوتهای دیگران تشخیص میدهد اما در قضاوتهای خودش نه.
عبارت نقطه کور تعصب را نخستین بار امیلی پرونین، استاد روانشناسی دانشگاه پرینستون و همکارانش دانیل لین و لی راس، به کار بردند.
ظهور و بروز نقطه کور تعصب در افراد متفاوت است. به نظر میرسد نقطه کور تعصب، به عنوان یک ویژگی فردی پایدار، قابل اندازهگیری است. تحقیقات نشان میدهند داشتن چنین نقطه کوری به هنر تصمیمگیری ربطی ندارد؛ تقریبا همه میپندارند کمتر از دیگران جانبدارند، فارغ از اینکه آیا خود تصمیمات خوبی میگیرند یا خیر.
نتایج یک تحقیق در ایالات متحده حاکی است در میان ششصد شرکت کننده، بیش از ۸۵% باور داشتند از میانگین جامعه آمریکا کمتر تعصب دارند و فقط یک شرکتکننده عقیده داشت که قطعا از میانگین جامعه متعصبتر است.
تحقیق مفصل و مشترک دانشمندان دانشگاه کارنگی ملون، دانشگاه کالج لندن، دانشگاه بوستون و دانشگاه کلرادو هم آشکار کرد که باور به اینکه دیگران از ما متعصبترند ممکن است بر قضاوت و رفتار تاثیر مخربی بگذارد از جمله اینکه گوش فرد به مشورت، اندرز و توصیههای دیگران بسته شود. افرادی که نقطه کور تعصبشان بشدت فعال است حتی به شرکت در جلسات حرفهای، بازآموزی، پرورشی و آموزشی مقاومت نشان میدهند.
یک تحقیق دیگر در میان پزشکانی انجام گرفت که از شرکتهای داروسازی هدیههای تبلیغاتی میگرفتند. هنگامی که از آنها پرسیده شد آیا این هدیهها در نوشتن نسخه و تجویز دارو تاثیر دارد تقریبا همه گفتند خیر. سؤال بعدی این بود که آیا این هدایا ناخودآگاه در تصمیمات همکارانشان تاثیر میگذارد؟ اکثریت موافق بودند و چون پرسیده شد آیا ممکن است تصمیمات آنان نیز ناخودآگاه تحت تاثیر هدایا قرار گیرد بیشتر شرکت کنندگان اظهار کردند که هیچ خاطرهای از نسخهای ندارند که تحت تاثیر هدایا نوشته شده باشد.
این همان نقطه کور تعصب است که هر کس به نوعی درگیرش است.
این قضیه خودش را در شبکههای اجتماعی نیز نشان میدهد. اغلب در شبکههای اجتماعی نظراتی میبینیم که دیگران را مدام متهم به جانبداری و تعصب میکنند یا سیاستمدارانی که روزنامهنگاران را به همین بهانه سرزنش میکنند در حالی که همین افراد در این خیال باطلند که خود منصف و معتدلند.
نقطه کور تعصب نتیجه عدم توجه است و عدم توجه خطایی شناختی است. در سال ۱۹۹۹، دو روانشناس دانشگاه هاروارد، دانیل سایمون و کریستوفر جارویس، آزمون نغزی را طراحی کردند. آنان ویدئویی از یک بازی بسکتبال را برای شرکتکنندگان پخش کردند و از آنان خواستند تعداد پاسهای هر تیم را بشمرند. در حین آن بازی، فردی که خودش را به شکل گوریل درآورده بود به وسط زمین بازی میرود، چند مشت به سینهاش میکوبد و از صحنه خارج میشود. در کمال ناباوری نزدیک به نیمی از شرکتکنندگان چنان بر شمارش پاسها تمرکز کرده بودند که کلا گوریل را ندیدند. نقطه کور محصول بیتوجهی است.
برای مقابله و تشخیص نقطه کور تعصب کافی است پیش از قضاوت در باره نظر دیگران، نظر خودمان را مرور و به منابع علمی و افراد مطلع رجوع کنیم تا پشتوانه قویتری برای آرای خود فراهم آوریم.